
خبرگزاری یاش: در جامعه بهشدت بسته و سنتی افغانستان که هنوز در شماری از مناطق آن، بهدنیا آوردن دختر ننگ پنداشته میشود، نباید توقع داشت که زنان و دختران زندگی عاری از خشونت، مشکلات و دغدغه داشته باشند.
با لباس سفید به خانه عروس رفتن و با کفن سفید برآمدن، یکی از اصطلاحهای پرطرفدار در افغانستان است و نشانهای از یک زندگی آبرومندانه. این حرف به این معنی است که یک دختر، زمانی که به خانه بخت میرود، باید با هر شرایطی بسوزد و بسازد.
در این میان، هستند خانمهایی که خود برای سرنوشت و زندگیشان تصمیم میگیرند و بهخاطر رهایی از وضعیتی که مطلوب آنها نیست، طلاق و جدایی از شوهر را ترجیح میدهند.
در مواردی که بنا به دلایل و مشکلات متعدد، یک خانم از شوهرش جدا میشود، مشکلاتش به عنوان یک خانم مطلقه چندبرابر گردیده و آیندهای مبهم در پیش روی او رقم میخورد؛ از نگاههای سرزنشآلود خانواده و اقوام گرفته، تا چشم طمع مردان فرصتطلب در جامعه.
مریم (نام مستعار) یک زن مطلقه و دارای دو فرزند است که در یکی از دفاتر خصوصی کار میکند. با او در یکی از کافههای شهر کابل، قرار ملاقات گذاشتم و با اطمینان از اینکه هویتاش افشا نمیشود مصاحبهام را آغاز کردم.
او ۶ سال است که از شوهرش طلاق گرفته و زندگیاش طی این مدت، با پیشنهادهای متعدد و وقیحانه شماری از مردان به کابوسی در خواب و بیداری مبدل شده است؛ از پیشنهاد همبستر شدن، تا دعوت بعضی سرمایهداران به یک سفر تفریحی به دوبی.
مریم ناچار است تا برای امرار معاش و تأمین هزینههای زندگی خود و دو فرزندش کار کند. او میگوید تعدادی از مردان که از مطلقه بودن او مطلعاند، به بهانههای کاری و با هدف رسیدن به مقاصد جنسیشان به دفتر کار وی مراجعه میکنند.
این خانم مطلقه جوان، موارد بسیاری را بیان میکند؛ از پیشنهادات کاری در تلفنهای بیجا و پیامها در شبکههای اجتماعی گرفته تا مواردی که به دلیل رعایت نزاکتهای اخلاقی، قابل ذکر نیستند.
مریم به زمین چشم دوخته و با تلفناش بازی میکند. او ادامه میدهد: «هر مردی که میخواهد به نحوی به من نزدیک شود، فقط هدف جنسی دارد».
از او پرسیدم بیشتر افرادی که پیشنهادهای جنسی و اهداف غیرمعمول داشتهاند، از کدام طیف جامعه و در چه محدوده سنی بودهاند؟ با صدای گرفته میگوید، با اینکه پسران جوان هم هستند، اما بیشتر مردان متأهل چنین پیشنهادهایی میدهند و چنین مقاصدی را دنبال میکنند.
در این میان، کسانی هم بودهاند که به بهانه ازدواج با مریم خواستهاند از او سوءاستفاده کنند؛ پسران جوان و یا حتی مردانی که دارای زن و فرزند هستند.
او یکی از خاطراتاش را اینگونه با من در میان گذاشت: «یک پسر جوان بود. چندین دفعه به من ابراز علاقه کرد و گفت تو را دوست دارم. بعدش چند بار با فامیلاش خواستگاری آمدند. پس از چند وقت فهمیدم که او نامزد دارد و حتی فامیلاش ای گپ ره از مه پنهان کرده بود».
بعد از مدتی مکث از او پرسیدم آیا در میان این افراد، از دوستان نزدیک و اقوامتان هم چنین پیشنهادهایی به شما میدهند؟ مریم، سر خود را به نشانه تأیید تکان میدهد.
مصاحبهام با او را با این جمله که امیدوارم روزی هیچ زن و دختری به چنین مشکلات و دردهایی دچار نشود به پایان رسانده و از او خداحافظی کردم.
زنان مطلقه و بیسرپرست، علاوه بر درخواستهای غیراخلاقی و آزار و اذیتهای جنسی در جامعه، از سوی نزدیکان و اعضای خانواده هم مورد بیمهری قرار میگیرند.
در اکثر اوقات، نگاههای حقارتآمیز پدر و برادر و یا خانواده شوهر نیز موجب میشود این قبیل خانمها احساس تنهایی کرده و نتوانند دردهای خود را با کسی درمیان بگذارند. دید حقارتآمیز از سوی اعضای خانواده و نگاههای طمعآلود جامعه، آنها را میان دو سنگ آسیاب خُرد میکند.
از سویی، پایبندی به رسوم سنتی در میان جوانانی که قصد ازدواج دارند هم منجر به این میشود که کسی حاضر نباشد به یک زن مطلقه پیشنهاد ازدواج بدهد.
اکثر کسانی که حاضرند تا با خانمهای مطلقه جوان ازدواج کنند، کسانیاند که سنوسالی از آنها گذشته و یا میخواهند زن دوم بگیرند.
به دلیل نبود دفاتر رسمی ثبت ازدواج و طلاق در کشور، آمار رسمی و مشخصی از زنان مطلقه در کشور وجود ندارد.
اما بر اساس گزارشها، طی سالهای اخیر میزان طلاق در کشور افزایش داشته که فعالان حقوق زن و شماری از ریاستهای امور زنان، دلیل آن را بالا رفتن سطح آگاهی زنان از حقوقشان عنوان میکنند.
باقر ابراهیمی