
خبرگزاری یاش: پیر مردی تند تند قلم را روی کاغذ عرایض میکشد و کمتر متنهای آنرا میخواند؛ شاید حجم و مصروفیت کاری او زیاد است. روی میز کاری او در کنار انباری از کاغذ، روی سنگی «اسدالله سروری، مدیر عمومی نظارت» حک شده است. در بیلبوردی که عقب میز کاری وی نصب شده و معلومات و لایحه وظایف بستکاریاش در آن درج است، وی را مأمور رتبه سوم ریاست معارف شهر کابل نشان میدهد.
آقای سروری سرگرم امضاء و رسیدگی به عریضههای مراجعه کنندگان است. از او میپرسم: «روزانه حدود چندتا امضاء میکند؟» پاسخ او این است: «از امضاء نپرس! بگو که چند تا قلم را مصرف میکنی؛ روزانه دو تا قلم مصرف میشود، اما در روزهای اول سال تا سه قلم را نیز مصرف کردهام.»
وی در حالی از مصرف روزانه دو قلم برای امضاء سخن میگوید که در بیرون از شعبه او، جمعیت انبوهی از مردم منتظر امضاء وی هستند. جمعیتی که هرکدام عریضهای در دست دارند و به قول خودشان «به یک امضاء کار بند است». بسیاری از آنها مدت زیادی منتظر نوبت میماند تا عرایضشان را تسلیم و دریافت کنند.
در این میان، مرد سالخوردهای، روایت دردناکی از بروکراسی پیچیده و ناکارایی سیستم اداری افغانستان دارد؛ عبدالواحد باشنده کابل است. به قول خودش سه ماه بهدنبال طی مراحل درخواستی تقرریاش در یک مکتب در شهر کابل به حیث کارمند اجیر، سرگردان است. عبدالواحد میگوید، در این سه ماه هنوز بخشی از مراحل تقرری او تکمیل نشده و باید همچنان به این ریاست بیاید.

او گفت: «پانزده روز به رمضان مانده بود که در خواست تقرریم را به ریاست معارف آوردهام، هنوز کارهایش تکمیل نشده. امروز دو بار قلعه کاشف رفتم، اسناد و مکتوب آوردهام و حالا هم که رسیدهام به من میگوید که باید تا ساعت یک پس از چاشت منتظر بمانم. اینها کار نمیکنند.»
عبدالواحد نا امید به نظر میرسد و از این همه رفت و آمد، خسته شده است. وی میگوید، امروز یکبار تصمیم گرفته بود که تمام عرایض را پاره کند، اما به او وعده داده شدکه مشکلش بهزودی حل میشود و دست از این کار برداشته است.
امید احمدی از مراجعه کنندگان دیگری اینجاست. به تازگی از مکتب فارغ شده و یک هفته را برای گرفتن شهادتنامهاش در شعبههای ریاست معارف شهر سپری میکند، وی میگوید: «به خاطر شهادتنامه آمدم. امروز اسناد را میگذاری و میگوید فردا بیا. گرفتن یک امضاء یک روز وقت کار دارد. اسنادهایم گمشده بود، آخر امروز خودم از داخل شعبه پیدا کردم، مدیر پیدا نمیکرد.»
مطابق شیوه و سنت اداری افغانستان، مأموران رتبه پائین ادارات و نهادهای دولتی نمیتوانند بدون دریافت مکتوب رسمی از مراجع بالاتر با رسانهها صحبت کنند. صبح روز چهارشنبه (۲۱ سنبله) به ریاست معارف شهر کابل رفتم تا مکتوب رسمی و جواز تهیه گزارش از یکی از مکاتب شهر کابل را بهدست بیاورم، کاری که چندین ساعت را در بر گرفت.
صدور مکتوب از صلاحیت مدیر عمومی نظارت است و نوشتن احکام از وظایف مدیر اجرائیه. مدیر نظارت، استعلام را به مدیر اجرائیه سپرد که تا احکام آن را صادر کند. نوشتن احکام به تأخیر افتاد و مدیر اجرائیه غیرحاضری کمپیوترکار را بهانه میآورد. سرانجام اما، مدیر نظارت سنگ تمام گذاشت و گفت که پرینتر رنگ ندارد. مدیر اجرائیه ناگزیر احکام مکتوب را دستی نوشت و پس از چند ساعت حالا مکتوب قلمی صادر شده است و امضاء مدیر عمومی نظارت نقش بسته است.
بخش عمدهای نظام اداری افغانستان کهنه و فرسوده است و با انواع از بروکراسیهای پیچیده و کاغذ پرانیهای اداری روبرو میباشد. اداراتی هم که وسایل ابتداییمانند کمپیوتر و پرینتر را دارد، یا کمپیوترکار غایب است و یا هم پرینتر رنگ ندارد.

بروکراسی نفسگیر، سیستم کهنه اداری، بیمسئولیتی، فساد گسترده و اخاذی ماموران حکومتی، کندیکار و کاغذ پراکنی قصه و تجربهای واقعی هر مراجعه کننده ادارههای دولتی افغانستان است.
بهرغم وعدههای مقامهای حکومتی برای الکترونیک سازی ادارات، هنوز افغانستان با این شیوهای از حکومتداری و سیستم اداری فاصله بسیار دارد. در کنار نارسایهایی چون بروکراسی و فساد گسترده، تداخل کاری و تشابه حدود صلاحیتها و وظایف ادارات معضل دیگری است.
مقامهای حکومتی از چند سال به این سو، بارها اعلام کرده است که حکومت داری الکترونیک را ایجاد میکند. اما تاکنون بخشهایی محدودی از کارهای اداری حکومت الکترونیک شده است. بر اساس گزارشها، قسمتهایی از دفتر ریاست جمهوری، اداره مرکزی ثبت احوال نفوس، برخی ادارات در وزارت مالیه، کمیسیون اصلاحات اداری و وزارت داخله تاحدی الکترونیک شده است.
علیشاه حقمل